امروز کنکور داشتم...

تنها حلقه نزدیکان خبر داشتند...


سخت است بخواهی رشته‌ات را عوض کنی و نخواهی کسی بفهمد...

در حال کنکور خواندن باشی و تنها افراد کمی بدانند.

آن‌هایی هم که می‌دانند کاملا ندانند چه رشته‌ای!


با وجود توکل و اعتقاد به اینکه اگر نخواهد نمی‌شود...

صبح کمی دلهره داشتم.

این یک هفته مریضی و کارهای مانده و دیر شروع کردن و ...


یک جمله حال دلم را به هم ریخت... خونم را به جوش و خروش آورد.

«اگر دانشگاه اصلاح شود، مملکت اصلاح می‌شود»

انگار قدم‌هایم محکم‌تر شود... محکم از مسیری که انتخاب کرده‌ام...